مباهله ، روشنترين دليل باورهاي شيعه
مباهله ، روشنترين دليل باورهاي شيعه
در اين ميان روز بيست و چهارم ذي الحجه، به مناسبت وقوع جريان مباهله، از اهميت خاصي برخوردار است. به همين خاطر در اين مقاله سعي شده نخست به گزارشي كوتاه از ماجراي مباهله اشاره شود و سپس دست آوردها و آثار و بركات اين حماسه معنوي بيان گردد.
نجران يكي از شهرهاي منطقه حجاز است كه در مرز يمن قرار دارد. در صدر اسلام، اهالي آنجا طبق آئين مسيحيت ميزيستند، تا اينكه در سال دهم هجرت، پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله توسط خالد بن وليد1 اهالي آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسياري مسلمان شدند، ولي عدهاي نيز در كيش نصرانيت باقي ماندند.
به دنبال اين حادثه، حضرت رسول اكرم صلياللهعليهوآله نامهاي به بزرگان نصاراي نجران نوشت.
در اين نامه آمده بود: « به نام خداوند يگانه ؛ خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب. از محمد پيامبر و فرستاده خداوند متعال به بزرگترين روحاني مسيحيان نجران. من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند يكتا دعوت ميكنم. اگر ميخواهيد مسلمان شويد و اگر اسلام را نميپذيريد بايد جزيه بدهيد و گرنه به شما اعلان جنگ ميدهم.2
آنان بعد از رسيدن نامه پيامبر صلياللهعليهوآله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هيئتي مركب از چهارده نفر و به سرپرستي سه كشيش به نامهاي اهتم، عاقب و سيّد به مدينه آمدند.
هيئت روحانيون اعزامي از نجران، وارد مدينه شدند و مستقيما در مسجد، به حضور پيامبر صلياللهعليهوآله رسيدند. آنها وقتي احساس كردند كه زمان عبادتشان فرا رسيده است، ناقوس را براي اعلام نماز به صدا درآوردند. ياران پيامبر صلياللهعليهوآله با مشاهده اين وضع ناراحت شده و گفتند: يا رسول اللّه! در مسجد شما صداي ناقوس؟! فرمود: بگذاريد عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اينجا دعوت كنيد!
آنان بعد از اداي مراسم عبادت، به محضر پيامبر صلياللهعليهوآله آمدند وبه رسول خدا صلياللهعليهوآله گفتند: شما چه ادعائي داريد؟ فرمود: «من مردم را به آئين توحيد دعوت ميكنم و از آنان ميخواهم كه: شهادت بدهند خدائي جز خداي يگانه وجود ندارد ومن پيامبر خدا هستم. از منظر دين من عيسي بن مريم بنده و مخلوق خداوند عالميان است. غذا ميخورد و آب مينوشد وسخن ميگويد.»
روحانيون مسيحي نجران پرسيدند:«اگر او بنده خداست، پس پدرش كيست؟!»
در همين حال به پيامبر صلياللهعليهوآله وحي نازل شد كه از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه ميگوييد؟ آيا او بنده خدا و مخلوق خدا نبود كه مانند ساير بندگان ميخورد و مينوشيد و سخن ميگفت؟!
وقتي پيامبر صلياللهعليهوآله از آنان سؤال كرد، پاسخ دادند: آري او چنين بود. پيامبر صلياللهعليهوآله پرسيد: بسيار خوب! پدر آدم كه بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتي حيرت زده به همديگر نگاه كردند.
در آن حال خداوند متعال اين آيه را فرستاد: «اِنَّ مَثَلَ عيسي عِنْدَاللّهِ كَمَثْلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»3؛ «مثل عيسي در نزد خدا، همچون آدم است، كه او را از خاك آفريد و سپس به او فرمود: موجود باش! او موجود شد.»
بنابراين آيه، ولادت عيسي عليهالسلام بدون پدر، هرگز نميتواند دليل الوهيت او باشد، وگرنه بايد حضرت آدم را به خدا بودن شايستهتر دانست كه نه پدر دارد و نه مادر.
وقتي آنان از جواب فروماندند، پيامبر صلياللهعليهوآله بار ديگر آنان را به اسلام دعوت كرد و آنها براي رهايي خويش تظاهر به اسلام كرده و گفتند: «ما مسلمان شديم.» پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: نه! دروغ ميگوييد و شما را علاقه به صليب موهوم عيسي عليهالسلام و شراب خواري و خوردن گوشت خوك مانع ميشود كه قلبا دين حق را بپذيريد!
چون آنها از پذيرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آيه مباهله نازل شد كه: «فَمَنْ حاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَي الْكاذِبينَ»؛4 «هرگاه بعد از دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده، كساني با تو به مجادله و ستيز برخيزند، بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نمائيم، شما هم زنان خود را، ما از جانهاي خود دعوت ميكنيم شما هم از جانهاي خود؛ آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»
نصاراي نجران بعد از شنيدن اين آيه، گفتند: اين كاري منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، براي كسب آمادگي به منازلشان رفتند. در جلسهاي كه مسيحيان نجران تشكيل دادند، بزرگ آنان به سايرين گفت: اگر محمد، فردا با عدهاي از ياران و اصحابش براي مباهله آمد، ما هم با او مباهله ميكنيم و او قطعا پيامبر خدا نيست؛ اما اگر با خاندانش براي مباهله حضور يافت، ما نبايد به اين كار دست بزنيم؛ زيرا اگر او خاندان نزديكش را براي اين كار انتخاب كند و حاضر شود آنها را فدا نمايد، حتما او پيامبر است و در ادعايش راستگو است.
صبح روز بعد، نصاراي نجران آمدند و در محل مقرر ايستادند و منتظر ورود پيامبر صلياللهعليهوآله بودند. ناگهان مشاهده كردند كه حضرت رسول اكرم صلياللهعليهوآله كودكي را در آغوش گرفته و دست كودكي ديگر را در دست دارد و زن و مردي پشت سر او قدم برميدارند و با شكوه و جلال و هيبت معنوي خاصي به پيش ميآيند.
در آن حال پيامبر به همراهانش توصيه فرمود كه من هرگاه نفرين كردم، آمين بگوييد.
روحانيون نجران از گروه زيادي از انصار و مهاجرين كه براي تماشاي مباهله آمده بودند، سؤال كردند: اينها چه نسبتي با محمد صلياللهعليهوآله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علي بن ابي طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش ميباشد و آن دو كودك حسن و حسين، فرزندان فاطمه و علي هستند.
روحانيون نصارا با ديدن اين منظره خود را باخته و نگران شدند؛ به طوري كه رئيس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمي خود احساس ميكنم؛ زيرا او به راه خود ايمان راسخ دارد، وگرنه هيچ گاه فردي كه در كار خود ترديد داشته باشد، عزيزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهي قرار نميدهد. اگر با اين وضع دست به نفرين برداريم، تمام ما نابود خواهيم شد و تا روز قيامت يك نفر نصراني روي زمين باقي نخواهد ماند و نام كليسا از حافظه تاريخ محو خواهد شد.»
آنان عاجزانه عرضه داشتند: اي ابوالقاسم! ما مباهله نميكنيم، تو دين خود را داشته باش و اجازه بده ما هم به دين خود باقي بمانيم.
پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: نه. اگر حاضر به مباهله نيستيد، مسلمان شويد. اسقف گفت: نه! مسلمان نميشويم و چون توانائي جنگ نداريم، مانند ساير اهل كتاب جزيه5 ميدهيم. پيامبر صلياللهعليهوآله پذيرفت و مصالحه نمود.6 سپس پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله) فرمود: عذاب ، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می شدند ، صورت انسانی خود را از دست داده ، در آتشی كه در بیابان برافروخته می شد ، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین« نجران» نیز كشیده می شد.(فروغ ابدیت ج2)
جريان مباهله را مفسّرين بزرگ و محدّثين و مورّخين در كتابهاى تفسير و حديث و تاريخ نقل كرده اند، و از اينكه مصادر و مدارك آن را نشان بدهيم بى نيازيم. اما در عين حال چندين كتاب را براي مراجعه نام مى بريم تفسير طبرى، بيضاوى، نيشابورى، كشاف، الدرالمنثور، اسباب النزول واحدى، اكليل سيوطى، مصابيح السنة، سُنن ترمذى و كُتُب ديگر.
جريان مباهله نقطه عطفي در تاريخ اسلام محسوب ميشود؛ چرا كه در آن روز بار ديگر نور اسلام در آفاق هستي درخشيدن گرفت و عالميان در سال نهم هجرت، حقانيت نبوت پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله و منزلت اهل بيت آن حضرت را براي چندمين بار به نظاره نشستند و روز مباهله، به عنوان يكي ديگر از روزهاي جشن و پيروزي و روز دعا وشكرگزاري در تاريخ اسلام ثبت شد. در اين بخش، به برخي از دست آوردها و آموزههاي حياتبخش جريان مباهله ميپردازيم:
نزول آيه مباركه مباهله، واضحترين دليل بر فضيلت و عاليترين مدرك براي حقانيت باورهاي شيعه در مورد امامت و خلافت علي عليهالسلام بعد از رحلت پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميباشد. در اين آيه وجود مقدس اميرمؤمنان علي عليهالسلام به منزله جان پيامبر شناخته شده است و اين حقيقت غيرقابل انكار ـ كه از منظر تمام دانشمندان شيعه و اهل سنت جاي ترديد و شبهه در آن وجود ندارد ـ اثبات ميكند كه دومين شخص عالم امكان، علي عليهالسلام است كه شايستگي جانشيني حضرت خاتم الانبياء صلياللهعليهوآله بعد از رحلتش منحصر در شخصيت وي ميباشد.
شيخ مفيد رحمهالله ميفرمايد: «خداي متعال در آيه مباهله حكم نموده است كه علي عليهالسلام جان رسول خدا صلياللهعليهوآله ميباشد، و از اين حكم معلوم ميشود كه اميرمؤمنان علي عليهالسلام به بالاترين درجه فضيلت و برتري نائل شده است و با پيامبر صلياللهعليهوآله در كمال و عصمت از گناهان مشترك است.»7
اين سخن شيخ مفيد برگرفته از حديث معروف مساوات است. اهل سنت اين حديث را از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله نقل ميكنند كه فرمودند: «مَنْ اَرادَ اَنْ يَنْظُرَ اِلي آدَمَ في عِلْمِهِ وَاِلي نوحٍ في تَقْواهُ وَفَهْمِهِ وَ اِلي اِبْراهيمَ في حِلْمِهِ وَ اِلي يَحْيَي بْنِ زَكَريّا في زُهْدِهِ وَاِلي مُوسي في هَيْبَتِهِ وَاِلي عيسي في عِبادَتِهِ فَلْيَنْظُرَ اِلي عَليِّ بْنِ اَبي طالِبٍ؛8 هر كس ميخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهيم و زهد حضرت يحيي و هيبت حضرت موسي و عبادت حضرت عيسي را ببيند، به علي بن ابي طالب بنگرد.
بر اساس اين روايت، وجود اميرمؤمنان علي عليهالسلام با تمام پيامبران الهي مساوي است.
علامه بزرگوار استاد محمدتقي جعفري در اين زمينه مينويسد: «رواياتي متنوع در منابع اوليه اسلام، مخصوصا حديث مقدس «مساوات اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليهالسلام با رسولان الهي در امتيازاتي كه خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است»، به اضافه آيه مباهله كه علي بن ابي طالب عليهالسلام در آن نفس رسول اعظم صلياللهعليهوآله منظور شده است، با كمال وضوح اثبات ميكنند كه علي عليهالسلام آن بزرگ بزرگان و آن يگانه نسخه انسان كامل - كه پس از وجود نازنين محمد مصطفي صلياللهعليهوآله نظير او به عرصه هستي گام نگذاشته است - تجلي گاه نمونه همه امتيازات والاي پيشوايان معصوم عليهمالسلام ميباشد.»9
در يكي از گفتگوهاي امام رضا عليهالسلام با مأمون، آمده است كه مأمون از حضرت رضا عليهالسلام پرسيد: شما چه دليلي بر خلافت جدتان علي بن ابيطالب بعد از رسول خدا صلياللهعليهوآله داريد؟! امام رضا عليهالسلام فرمودند: «آيَةُ اَنْفُسَنا؛ آيه مباهله.»
شخصيت شناس پرتلاش، علامه سيدعلي اصغر بروجردي، در كتاب طرائف المقال در توضيح سخن امام رضا عليهالسلام مينويسد: بدون ترديد در صحنه مباهله به غير از اصحاب كساء هيچ كس ديگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غير از علي عليهالسلام مرد با فضيلت ديگري - كه به اندازه او در نزد رسول گرامي اسلام موقعيت و منزلت والائي كسب كرده بود - وجود داشت، هيچ گاه پيامبر صلياللهعليهوآله علي عليهالسلام را به جاي او گزينش نميكرد و يا حداقل به همراه علي عليهالسلام او را نيز ميآورد. اما آيه مباهله و شأن نزول آن گواهي ميدهد كه علي عليهالسلام شايستهترين و بافضيلتترين فرد در ميان ياران پيامبر صلياللهعليهوآله بود.
سخن رسول گرامي اسلام در روز مباهله شاهد ديگري بر اين مدعاست. آن حضرت هنگام مباهله با نصاراي نجران با اشاره به علي عليهالسلام فرمود: «اَللّهُمَّ هذا نَفْسي وَهُوَ عِنْدي عِدْلُ نَفْسي؛10 پروردگارا اين [علي] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است.»
براي همين بود كه اميرمؤمنان علي عليهالسلام در اوج مظلوميت خويش در ماجراي شوراي خلافت، خطاب به اهل شورا با آيه مباهله احتجاج نمود. ابن حجر هيثمي از محدثان اهل سنت كلام علي عليهالسلام ، خطاب به اهل شورا را چنين نقل ميكند: « اُنْشِدُكُمُ اللّهَ هَلْ فيكُمْ اَحَدٌ جَعَلَهُ اللّهُ نَفْسَ النَّبِيِّ، وَاَبْناءَهُ اَبْناءَهُ، وَنِساءَهُ نِسائَهُ، غَيْري؛11 شما را به خدا قسم ميدهم، آيا به غير از من در ميان شما كسي هست كه خداوند او را جان پيامبر و فرزندانش را فرزندان پيامبر و زنانش را زنان پيامبر قرار داده باشد؟!» همه يكصدا گفتند: نه؛ به غير از تو چنين فردي را سراغ نداريم.
ابن حماد شاعر پرشور و متعهد قرن چهارم هجري در ضمن اشعاري علي عليهالسلام را با آيه مباهله ستوده، ميگويد:
سَمَّاهُ رَبُّ الْعَرْشِ نَفْسَ مُحَمَّدٍ يَوْمَ الْبِهالِ وَذاكَ ما لا يَدْفَعُ12
« پروردگار عرش، در روز مباهله، علي عليهالسلام را جان محمد ناميد و اين واقعيتي انكارناپذير است.»
ماجراي مباهله موجب شد تا عظمت و حقانيت اسلام بر تمامي مردم اثبات شده و صداقت گفتار رسول اكرم صلياللهعليهوآله و ادعاهاي وحياني آن حضرت بيش از گذشته آشكار گردد. اين واقعه يكي ديگر از دلائل نبوت و كرامتهاي آن حضرت به شمار ميآيد. بي ترديد مباهله، در تقويت ايمان مسلمانان و تضعيف روحيه منافقان و مخالفان تأثيري بسزا داشته است.
اين آيه محكمترين دليل بر عظمت و فضيلت اهل بيت عليهمالسلام ميباشد. از دانشمندان اهل سنت، ابوالقاسم جار اللّه زمخشري صاحب تفسير معروف كشاف مينويسد:
«وَفيهِ دَليلٌ لاشَيءَ اَقْوي مِنْهُ عَلي فَضْلِ اَصْحابِ الْكِساءِ عَلَيْهِمُ السَّلام ُ وَفيهِ بُرْهانٌ واضِحٌ علي صِحَّةِ نُبُوَّةِ النَّبِيِ صلياللهعليهوآله لاَِنَّهُ لَمْ يَرْوِ اَحَدٌ مِنْ مُوافِقٍ وَلا مُخالِفٍ اِنَّهُمْ اَجابُوا اِلي ذلِكَ؛13 در اين آيه قويترين دليل بر برتري اصحاب كساء عليهمالسلام وجود دارد و در آن دليل روشني بر صحت پيامبري پيامبر صلياللهعليهوآله است؛ چون هيچيك از مخالف و موافق روايت نكرده است كه مسيحيان نجران مباهله (با پيامبر صلياللهعليهوآله ) را پذيرفته باشند.»
مسلم نيشابوري، عالم ديگر اهل سنت نيز در صحيح خود، در مورد شأن نزول اين آيه كه فضيلت و منقبتي ديگر را براي اهل بيت عليهمالسلام رقم زده است ميگويد: هنگامي كه آيه مباهله نازل شد، رسول خدا صلياللهعليهوآله علي و فاطمه و حسنين عليهمالسلام را دعوت كرد و فرمود: «اَللَّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلي؛ پروردگارا! اينان اهل [بيت] من هستند.»14
شيخ مفيد اين گفته را چنين تكميل نموده: «مباهله فضيلتي استثنائي براي اهل بيت عليهمالسلام ميباشد كه هيچكس از امت اسلام در اين فضيلت با آنان شريك نيست و همانند آنان نميتواند باشد.15
ماجراي مباهله نشان داد كه هر كس به هر عنوان با دين اسلام مخالفت نمايد، دچار شكست و ذلت ابدي خواهد شد. و سرنوشت انسانهاي لجوج و خودخواه كه به هر بهانهاي از پذيرش حق و منطق صحيح سرباز ميزنند، همانند نصاراي نجران با خذلان و خواري توأم خواهد شد، كه وعده الهي حق است وپيروزي حق بر باطل از سنتهاي تغييرناپذير اوست. آنان آن چنان از عظمت روحي و معنوي پيامبر صلياللهعليهوآله مرعوب شده بودند كه بدون لحظهاي درنگ از مباهله دست كشيده و در كوتاهترين مدت به خواستههاي پيامبر صلياللهعليهوآله تن دادند و اين مصداق همان آيه شريفه است كه ميفرمايد: «سَاُلْقي في قُلوبِ الَّذينَ كَفَروُا الرُّعْبَ»16؛ «به زودي در دلهاي كافران ترس و وحشت ميافكنم.» به همين جهت آنان هنگامي كه چهرههاي مصمم و با اراده پيامبر صلياللهعليهوآله و همراهان را مشاهده كردند كه چگونه به سوي محل مباهله قدمهاي راسخ برمي دارند، اسقف نجران اظهار داشت: «يا مَعْشَرَ النَّصاري اِنّي لاََري وُجُوها لَوْسَأَلُوا اللّهَ اَنْ يُزيلَ جَبَلاً مِنْ مَكانِهِ لاََزالَهُ بِها فَلا تُباهِلُوا فَتُهْلِكوا؛17 اي گروه نصارا! من چهره هايي را [كه ايمان در سيمايشان موج ميزند [مشاهده ميكنم كه اگر آنان از خداوند بخواهند كه كوهي را از مكانش بردارد سريعا اجابت خواهد كرد. هرگز مباهله نكنيد كه نابود خواهيد شد.»
شكوه و عظمت حادثه مباهله آن روز تاريخي را به عنوان يكي از ماندگارترين روزهاي تاريخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن و شادي وشكرگزاري به درگاه حق و به عنوان يادآور عظمت اصحاب كساء در حافظه تاريخ ثبت شد. به همين جهت در روز 24ذي الحجه، همانند عيد غدير آداب ويژهاي منظور شده است كه برخي از اعمال آن روز عبارتست از:
1. روزه گرفتن 2. غسل روز مباهله 3. به جاي آوردن نماز مباهله 4. خواندن دعاي آن روز 5. تصدق بر فقرا، به عنوان شكرگزاري 6. قرائت زيارت جامعه كه جلوه هايي از عظمت اهل بيت عليهمالسلام را بيان ميكند.
واقعه مباهله موقعيت اهل بيت عليهمالسلام را در جامعه بويژه در ميان انديشمندان مسلمان آن چنان استحكام بخشيد كه حتي تندروترين مخالفين آن بزرگواران نتوانستهاند از ذكر آن خودداري كنند و خداوند متعال به اين وسيله حق را در زبان و قلم آنان جاري نموده است.
فخرالدين رازي صاحب تفسير مفاتيح الغيب كه در شبهه افكني و تشكيك مواضع و باورهاي كلامي شيعه گوي سبقت را از ديگران ربوده و هيچ موردي را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده، هنگامي كه به آيه مباهله ميرسد حقيقت را چنين اظهار ميدارد: رسول خدا صلياللهعليهوآله زماني كه به محل مباهله ميآمد عبائي بافته شده از موي سياه در بر كرده و حسين را بغل كرده و دست حسن را گرفته و فاطمه و علي عليهماالسلام نيز از پشت سر آن حضرت ميآمدند. در همان حال پيامبر به آنها سفارش كرد:« هنگامي كه دست به نفرين بلند كردم شما آمين بگوييد.» سپس پيامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسين و علي و فاطمه عليهمالسلام را در زير عباي خود گردآورده و آيه تطهير را قرائت كرد و به اين ترتيب اهل بيت خود را نيز معرفي نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند.
فخر رازي بعد از نقل اين روايت ميگويد: به اتفاق اهل حديث و تفسير اين روايت صحيح است و هيچگونه ترديدي در صدور آن وجود ندارد.
او در ادامه ميافزايد: همچنين اين آيه دلالت ميكند كه حسن و حسين پسران رسول خدا صلياللهعليهوآله هستند.18
مباهله همانند بسياري از احكام و دستورات شريعت اسلام ادامه اديان توحيدي پيشين ميباشد. به همين جهت اين سنت آسماني و حركت معنوي براي پيروان اديان گذشته كاملاً آشنا بود. همانطوري كه ابوحارثه - اسقف بزرگ هيئت اعزامي - هنگام مشاهده پيامبر و همراهان در محل مباهله به دوستانش گفت: به خدا سوگند! او همانند پيامبران الهي به مباهله نشسته است.19
مباهله اهل بيت عليهمالسلام ، به مسلمانان آموخت كه هرگاه مخالفين با منطق و دليل قانع كننده به سوي صراط مستقيم هدايت نشدند و آنان به لجاجت پرداخته واز پذيرش حق امتناع ورزيدند با مباهله به مقابله برخيزند و در برابر دشمنان عنود، خود را عاجز و درمانده نشان ندهند. به همين سبب اين شيوه در ميان مسلمانان رايج بود.
هنگامي كه در بامداد روز عاشورا يكي از دشمنان امام حسين عليهالسلام به نام يزيد بن مقعل به صحنه نبرد آمد، برير از سوي امام مأمور مقابله با وي شد. او خطاب به برير گفت: اي برير بن خضير، كار خدا را چگونه ميبيني؟ برير گفت: به خدا سوگند براي من خوب است اما براي تو بد!
- چرا دروغ گفتي، تو كه در گذشته دروغگو نبودي، آيا به ياد داري كه از عثمان بد ميگفتي و معاويه را، گمراه و گمراه كننده ميدانستي؟! و علي بن ابي طالب را امام برحق ميشمردي؟!
- آري شهادت ميدهم كه عقيده من همان است و گواهي ميدهم كه تو از گمراهان هستي، آيا حاضري در اين زمينه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگو قرار دهيم و قبل از مبارزه از خدا بخواهيم كه آنكه حق است فرد گمراه و دروغگو را بكشد؟! هنگامي كه يزيد بن مقعل مباهله را پذيرفت آنان در پيشگاه دو لشگر به مباهله پرداخته و دست به نفرين برداشتند. سپس مبارزه را آغاز كردند، بعد از اندكي زد و خورد برير بن خضير كه با ارادهاي آهنين و ايماني راسخ به دفاع از حضرت سيدالشهدا عليهالسلام قيام كرده بود با ضربت شمشير خويش به يزيد بن مقعل پيروز شده و او را به خاك مذلت نشاند.
مباهله نه تنها در صحنههاي مبارزات اعتقادي و اصول دين كاربرد دارد بلكه در فروعات فقهي نيز بابي به همين نام وضع شده است كه مربوط به اختلافات و مشكلات خانوادگي است.
اين نوع مباهله كه مورد بحث فقهاي اسلامي ميباشد در متون فقهي به نام باب «لعان» معروف است. اساسا مباهله نوعي نفرين طرفيني است و اين گذشته از اينكه در سطح عمومي با غير مسلمانان انجام ميشود. در مسائل خصوصي و خانوادگي نيز اگر كار به منازعه ومشاجره بكشد يكي از راهكارهاي آن مباهله ميباشد. هنگامي كه مردي همسر خويش را به عمل نامشروع متهم كند و يا بخواهد فرزندي را از خودش نفي كند از مباهله و ملاعنه استفاده ميشود. مبناي اين نوع مباهله در آيات 6 تا 10 سوره نور است و شرايط و كيفيت آن نيز در منابع فقهي آمده است.
پی نوشت
(1 خالد بن ولید قبل از صلح حدیبیه و در سال ششم هجری به همراه عمرو بن عاص مسلمان شد . پدر او ولید بن مغیره یکی از بزرگان و متنفذان قریش بود . او در موارد متعددی فرماندهی لشکر اسلام را به عهده میگرفت و بعدها به عنوان یکی از کشورگشایان مسلمان مطرح گردید . برخی از اعمال ناروای وی موجب شد که او به عنوان فردی خشن، ضعیف الایمان، مخالف اهل بیت علیهم السلام، خودخواه و هواپرست، شناخته شود . قتل عام قبیله بنی خزیمه در یمن، شرکت در هجوم به خانه فاطمه زهرا علیها السلام، کشتن مالک بن نویره و تعرض به ناموس وی بخاطر مخالفتبا ابوبکر، پذیرش دستور ابابکر در کشتن علی علیه السلام (که بعدا ابوبکر پشیمان شد)، نمونه هایی از سابقه ننگین وی را نشان میدهد . او در سال 21 ه . ق در زمان خلافت عمر درگذشت . عبدالرحمن بن خالد از فرزندان وی بود که در جنگ صفین با علی علیه السلام جنگید و مهاجر بن خالد فرزند دیگر او بود، که بر خلاف برادرش در جبهه حق از علی علیه السلام دفاع کرد
(2مکاتیب الرسول، ج2، ص502 .
(3 آل عمران/59 .
(4 آل عمران/61 .
(5 از منظر قرآن نوعی مالیات است که باید اهل کتاب، به رهبر مسلمانان بپردازند و در مقابل، در سایه حکومت اسلامی، جان و مال آنان محترم بوده و با امنیتخاطر و آسایش کامل زندگی میکنند . خداوند متعال در قرآن میفرماید:
«قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولابالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون» ;
«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را که خدا و رسولش تحریم کرده حرام میشمرند و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم جزیه را با دستخود بپردازند .»
)توبه/29(
(6 المیزان، ج3، ص250; جلوه هائی از نور قرآن، ص115 .
(7 شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص170 .
(8ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص313; الریاض النضره، ج2، ص218; قوشچی، شرح تجرید، ص338 . و از منابع شیعه، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص128 .
(9طرحهای آموزشی نهج البلاغه، ص11 .
(10 تفسیر امام عسکری، ص660; الامام علی علیه السلام ص285 .
(11 الصوائق المحرقه، ص93 .
(12 مناقب آلابی طالب، ج2، ص145 .
(13تفسیر کشاف، ج1، ص433 .
(14صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه .
(15 ارشاد، ج1، ص158 .
(16انفال/12 .
(17 تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/61) .
(18تفسیر فخر رازی، ذیل آیه (آل عمران/61) .
(19تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله .
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}